اول اصلاح خود، بعد اصلاح دیگران
امام علی (علیه السلام) میفرمایند: کسی که خود را در مقام پیشوایی و امام مردم قرار میدهد، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران بپردازد، به تعلیم خویش بپردازد و باید تأدیب کردن او به علمش، پیش از تأدیب کردن به زبانش باشد.
برگرفته از درسهای اخلاق آیتالله مکارم شیرازی
تحریر:سیدمحمد عبدالله زاده
تحریر:سیدمحمد عبدالله زاده
امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَكُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ؛ کسی که خود را در مقام پیشوایی و امام مردم قرار میدهد، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران بپردازد، به تعلیم خویش بپردازد و باید تأدیب کردن او به علمش، پیش از تأدیب کردن به زبانش باشد. کسی که معلم و ادب کننده خویشتن است، به احترام سزاوارتر است، از کسی که معلم و مربی مردم است». (1)
این روایت در واقع شامل سه جمله پر معنایی است که بیشتر به درد اهل علم میخورد و در حقیقت هشداری به این قشر است:
امام صادق (علیه السلام) در حدیثی که در مقدمه کتاب معالم الاصول آمده است، میفرماید: «اِذَا لَم یَعمَلِ العَالِمُ بِعِلمِهِ زَلَّت مَوعِظَتُهُ عَنِ القُلُوبِ کَما یَزِلُّ المَطَرُ عَنِ الصَّفَا؛ کسی که عالم است، امّا به عملش عمل نمیکند، موعظهاش از دلها میرود، همان طور که باران از سنگ سخت میریزد.»، یعنی مردم در مقابلش حالت عدم پذیرش پیدا میکنند.
انسان برای معرفت خویشتن و معلم خود شدن به «مرابطه» نیاز دارد که علمای علم اخلاق، آن را برای تکامل لازم میدانند. «مرابطه» در اصطلاح اهل سلوک به معنای به خود پیوستن و مراقب خودبودن است و نیز به این معناست که انسان نگران احوال خویشتن باشد. علمای اخلاق برای مرابطه چهار مرحله ذکر کرده اند:
1. مشارطت (معاهده) 2. مراقبت 3. محاسبت 4. معاتبت (انتقاد از خویشتن).
«مشارطه» آن است که انسان با خود عهد و پیمان ببندد که در انجام داد تکالیف و وظایف دینی و انسانی خود کوتاهی نکند و در کارهای خیر کوشا باشد. این عهد و پیمان باید هر روز تجدید شود تا این که این عمل در نفس انسان نهادینه گردد. بهترین زمان برای مشارطه، بعد از نماز صبح است.
مرحله دوم «مراقبه» است و بدان معناست که وقتی انسان با خود عهد و پیمان بست، باید در تمام احوال مراقب و نگران خود باشد که این پیمان را نشکند. خداوند متعال یکی از صفات مؤمن را پایبندی به امانتها و عهد و پیمان میداند: (وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ
). (2)
مرحله سوم «محاسبه» است. محاسبه به معنای آن است که شخص، ساعتی از روز را برای محاسبه و بازنگری اعمال خود در نظر بگیرد. بهترین زمان برای محاسبه، شامگاهان و پیش از خواب است تا کاملاً از سود و زیان روزانه آگاه شده باشد.
در آیات و روایات، به محاسبه نفس اهمیت فراوانی داده شده است؛ چنان که در سوره صافات، آیه 24 میخوانیم: «(وَقِفُوهُم إِنَّهم مَسئُولُونَ)؛ آنها را بازدارید که باید مورد بازجویی قرار گیرند».
همچنین قرآن کریم در سوره بقره آیه 284 میفرماید: «(وَإِن تُبْدُواْ مَا فِی أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ)؛ اگر آنچه را در دلهایتان هست، آشکار یا پنهان کنید؛ خداوند طبق آن، شما را مورد محاسبه قرار میدهد».
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ای مردم! پیش از آن که شما را مورد محاسبه قرار دهند، خودتان به حسابتان رسیدگی کنید؛ زیرا در روز قیامت پنجاه موقف است که هر موقفی هزار سال طول میکشد.» سپس این آیه را تلاوت فرمود: «فِی یَومٍ کَانَ مِقدَارُهُ ألفَ سَنَةٍ)؛ روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است». (3)
همچنین رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) در یکی از وصایای خود به ابوذر غفاری میفرماید: «ای اباذر! پیش از آنکه مورد محاسبه قرار گیری، به حساب نفس خود رسیدگی کن؛ زیرا این کار، حساب قیامت تو را آسانتر میکند و قبل از آن که تو را ارزیابی کنند، خود را ارزیابی کن و خویش را برای روز قیامت که در آن روز هیچ چیز پنهان نمیماند؛ آماده کن.
ای اباذر! هیچ کس از پرهیزکاران محسوب نمیشود، جز این که نفس خود را محاسبه کند؛ محاسبهای سختتر از حسابرسی شریک از شریک خود؛ تا در نتیجهی این محاسبه بداند که خوردنیها و نوشیدنیها و پوشیدنیهایش از کجاست؛ از حلال به دست آورده است، یا از حرام. ای اباذر! کسی که به قوانین و مقررات الهی اعتنا نکند و پروا نداشته باشد که از چه راهی مال کسب میکند؛ خدا هم باک ندارد که از چه راهی او را وارد جهنم کند». (4)
مرحله آخر «معاتبه» است. معاتبه، یعنی این که انسان پس از آن که اعمال خود را ارزیابی کرد و در محکمه وجدان، خود را مقصر شناخت، از خود انتقاد کند و خود را مورد ملامت قرار دهد. در این مرحله، انسان باید خود را مورد عتاب و خطاب و سرزنش قرار دهد و خود را برای جبران آماده سازد. امام علی (علیه السلام) میفرماید: «مَن حَاسَبَ نَفسَهُ وَقَفَ عَلی عُیُوبِهِ وَ اَحَاطَ بِذُنُوبِهِ، وَ استَقالَ الذُّنُوبَ وَ اَصَلَحَ العُیُوبَ؛ هر کس به محاسبهی نفس خود بپردازد، به عیبهایش آگاه میشود و به گناهانش پی میبرد و گناهان را جبران میکند و عیبها را برطرف میسازد». (5)
در روایات آمده است که هر کس از خود انتقاد کند، خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید، خود را تباه کرده است. خوشا به حال آن که پرداختن به عیبهایش، او را از پرداختن به عیوب دیگران بازدارد؛ یعنی آن قدر گرفتار عیوب خود و به اصلاح خود مشغول باشد که برای پرداختن به عیبهای مردم فرصتی نداشته باشد.
عبدالله زاده، سیدمحمد؛ (1394)، گفتار معصومین (ع)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظله))، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ دوم.
این روایت در واقع شامل سه جمله پر معنایی است که بیشتر به درد اهل علم میخورد و در حقیقت هشداری به این قشر است:
جمله اوّل:
حضرت میفرماید: کسی که خود را امام و پیشوای مردم قرار داد، باید تعلیم و تربیت را از خود شروع کند؛ چون چیزی که دارای چیزی نباشد، نمیتواند آن را عطا کند: «فاقد شیء معطی شیء نیست.» کسی که خود تقوا و پرهیزکاری ندارد، چگونه میتواند به دیگری روح تقوا عنایت کند؟! معطی کمال نمیتواند و نباید فاقد کمال باشد. این قانون مسلّم علّت و معلول است کسی که خودش فاقد چیزی باشد، نمیتواند امام مردم باشد. این مسئله علاوه بر این که قانونی فلسفی است، دارای جنبههای روانی و اجتماعی محسوسی میباشد؛ مثلاً کسی که فریاد میزند دود سیگار مضرّ است امّا خودش سیگار میکشد، معتقدیم که او دروغ میگوید؛ زیرا اگر راست میگفت، و به این گفته اعتقاد داشت؛ اوّل خودش به گفتهاش عمل میکرد.امام صادق (علیه السلام) در حدیثی که در مقدمه کتاب معالم الاصول آمده است، میفرماید: «اِذَا لَم یَعمَلِ العَالِمُ بِعِلمِهِ زَلَّت مَوعِظَتُهُ عَنِ القُلُوبِ کَما یَزِلُّ المَطَرُ عَنِ الصَّفَا؛ کسی که عالم است، امّا به عملش عمل نمیکند، موعظهاش از دلها میرود، همان طور که باران از سنگ سخت میریزد.»، یعنی مردم در مقابلش حالت عدم پذیرش پیدا میکنند.
جمله دوم:
توصیه دیگر امام علی (علیه السلام) آن است که قبل از آن که با زبانت مردم را تأدیب کنی، با سیره و عمل خود مردم را ادب کن؛ چرا که اگر عمل کسی با گفتارش مخالف باشد، اثر تخریبی خواهد داشت. مردم آنچه میخواهند، عمل فرد است، نه سخنوری او.جمله سوم:
احترام کسی که معلم خود است، از معلم مردم بیشتر است. مقام معلم در اسلام بسیار والاست. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی به این مضمون فرمود: اگر معلم از دانش آموز بخواهد که وی بسم الله بگوید و بچه هم بسم الله بگوید؛ خداوند آزادی او و معلم و والدین او را از آتش به او عطا میکند. با این حال، اگر معلم خویشتن باشی، مقامت از معلم دیگران بودن بالاتر است. این جاست که بحث «خودشناسی» که همان «معرفة النفس» است و «خودآگاهی» که همان «یقظه» است پیش میآید. نتیجه خودشناسی و خودآگاهی، «خداشناسی» و «خداآگاهی» است که بالاترین توفیقات در سلسله توفیقات الهی است.انسان برای معرفت خویشتن و معلم خود شدن به «مرابطه» نیاز دارد که علمای علم اخلاق، آن را برای تکامل لازم میدانند. «مرابطه» در اصطلاح اهل سلوک به معنای به خود پیوستن و مراقب خودبودن است و نیز به این معناست که انسان نگران احوال خویشتن باشد. علمای اخلاق برای مرابطه چهار مرحله ذکر کرده اند:
1. مشارطت (معاهده) 2. مراقبت 3. محاسبت 4. معاتبت (انتقاد از خویشتن).
«مشارطه» آن است که انسان با خود عهد و پیمان ببندد که در انجام داد تکالیف و وظایف دینی و انسانی خود کوتاهی نکند و در کارهای خیر کوشا باشد. این عهد و پیمان باید هر روز تجدید شود تا این که این عمل در نفس انسان نهادینه گردد. بهترین زمان برای مشارطه، بعد از نماز صبح است.
مرحله دوم «مراقبه» است و بدان معناست که وقتی انسان با خود عهد و پیمان بست، باید در تمام احوال مراقب و نگران خود باشد که این پیمان را نشکند. خداوند متعال یکی از صفات مؤمن را پایبندی به امانتها و عهد و پیمان میداند: (وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ
). (2)
مرحله سوم «محاسبه» است. محاسبه به معنای آن است که شخص، ساعتی از روز را برای محاسبه و بازنگری اعمال خود در نظر بگیرد. بهترین زمان برای محاسبه، شامگاهان و پیش از خواب است تا کاملاً از سود و زیان روزانه آگاه شده باشد.
در آیات و روایات، به محاسبه نفس اهمیت فراوانی داده شده است؛ چنان که در سوره صافات، آیه 24 میخوانیم: «(وَقِفُوهُم إِنَّهم مَسئُولُونَ)؛ آنها را بازدارید که باید مورد بازجویی قرار گیرند».
همچنین قرآن کریم در سوره بقره آیه 284 میفرماید: «(وَإِن تُبْدُواْ مَا فِی أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ)؛ اگر آنچه را در دلهایتان هست، آشکار یا پنهان کنید؛ خداوند طبق آن، شما را مورد محاسبه قرار میدهد».
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ای مردم! پیش از آن که شما را مورد محاسبه قرار دهند، خودتان به حسابتان رسیدگی کنید؛ زیرا در روز قیامت پنجاه موقف است که هر موقفی هزار سال طول میکشد.» سپس این آیه را تلاوت فرمود: «فِی یَومٍ کَانَ مِقدَارُهُ ألفَ سَنَةٍ)؛ روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است». (3)
همچنین رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) در یکی از وصایای خود به ابوذر غفاری میفرماید: «ای اباذر! پیش از آنکه مورد محاسبه قرار گیری، به حساب نفس خود رسیدگی کن؛ زیرا این کار، حساب قیامت تو را آسانتر میکند و قبل از آن که تو را ارزیابی کنند، خود را ارزیابی کن و خویش را برای روز قیامت که در آن روز هیچ چیز پنهان نمیماند؛ آماده کن.
ای اباذر! هیچ کس از پرهیزکاران محسوب نمیشود، جز این که نفس خود را محاسبه کند؛ محاسبهای سختتر از حسابرسی شریک از شریک خود؛ تا در نتیجهی این محاسبه بداند که خوردنیها و نوشیدنیها و پوشیدنیهایش از کجاست؛ از حلال به دست آورده است، یا از حرام. ای اباذر! کسی که به قوانین و مقررات الهی اعتنا نکند و پروا نداشته باشد که از چه راهی مال کسب میکند؛ خدا هم باک ندارد که از چه راهی او را وارد جهنم کند». (4)
مرحله آخر «معاتبه» است. معاتبه، یعنی این که انسان پس از آن که اعمال خود را ارزیابی کرد و در محکمه وجدان، خود را مقصر شناخت، از خود انتقاد کند و خود را مورد ملامت قرار دهد. در این مرحله، انسان باید خود را مورد عتاب و خطاب و سرزنش قرار دهد و خود را برای جبران آماده سازد. امام علی (علیه السلام) میفرماید: «مَن حَاسَبَ نَفسَهُ وَقَفَ عَلی عُیُوبِهِ وَ اَحَاطَ بِذُنُوبِهِ، وَ استَقالَ الذُّنُوبَ وَ اَصَلَحَ العُیُوبَ؛ هر کس به محاسبهی نفس خود بپردازد، به عیبهایش آگاه میشود و به گناهانش پی میبرد و گناهان را جبران میکند و عیبها را برطرف میسازد». (5)
در روایات آمده است که هر کس از خود انتقاد کند، خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید، خود را تباه کرده است. خوشا به حال آن که پرداختن به عیبهایش، او را از پرداختن به عیوب دیگران بازدارد؛ یعنی آن قدر گرفتار عیوب خود و به اصلاح خود مشغول باشد که برای پرداختن به عیبهای مردم فرصتی نداشته باشد.
پینوشتها
1. نهج البلاغه، حکمت 73.
2. سورهی مؤمنون، آیهی 8.
3. بحارالانوار، ج 67، ص 64.
4. وسائل الشیعه، ج 11، ص 379.
5. میزان الحکمه، ج 2، ص 409.
عبدالله زاده، سیدمحمد؛ (1394)، گفتار معصومین (ع)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظله))، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ دوم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}